تولد یک سالگی پرهام
سلام امروز تولد یک سالگی پرهام جون هست
به خاطر کرونا همچنان میترسیم دور هم جمع بشیم. امروز دایی میثم و زن دایی فرنوش تماس گرفتند و تبریک گفتند دیشب خاله فاطمه و امروز خاله سمیرا و عمه و زن عمو و عمو همه پیام گذاشتند.
مامان جون به مناسبت تولد پرهام کیک پخته ولی جای همه فامیل خالی هست که دور هم تولد بگیریم.
عزیزم عشقم تولدت مبارک انشالله با آرزوهایی که همه برات میکنند آینده خوبی میش رو داشته باشی. از جمله آرزوی عمه که نوشته مرد بزرگ و نامداری بشوی .
نازنینم الان که یک ساله شدی دستت را به همه جا میگیری و راه میری . گاهی دستت را ول میکنی و تنها می ایستی. کلماتی بی هدف بیان میکنی مانند عمه و مامان. بای بای میکنی و بسیار تیز و شیطون بلا هستی. از نردبان بالا میری و ایستاده کنار پارسا پیانو پارسا را مینوازی . عاشق ماشین بازی و پرتاب توپ هستی. هنوز شیر مادر میخوری و سوپ و فرنی و سرلاک. نان بربری دوست داری. قدت بلند شده و راحت سر کمدها میری. عزیزم دیگه با مهد کودک مشکل نداری و اونجا با بچه های بزرگتر بازی میکنی و چون جذاب و دوست داشتنی هستی دست مربی ها میگردی.
با مامان جون و بابا جون که بسیار کمر درد داره و مریضی اش اذیتش میکنه و باید برای شیمی درمانی اقدام کنه و عباس جون که یه عمل داخلی داره یه جشن کوچولو گرفتیم . پرهام جون ذوق شمع را کرد و تا بیام بگیرمش دستش را سوزاند و تاول زد .